یک آن که دیروز خود را وارسی می کردم، دیدم از گذر عمر هیچ ندارم در حال. بسیاری از چیزها که می دانستم از یادم رفته است، بسیاری از مهارت ها هم، شوق و شورها هم کم کم رخت بربسته، دلخستگی ها جای دلبستگی ها نشسته، دردهای جسمانی بعضاً عارض شده و خلاصه اینکه کاهیده شده ام به معنی تام کلمه. در همین فکرها بودم که شوقی سرازیر شد به سان آن شعر سیّد که "دارایی من دلی ست سرسبز ز عشق .". یک حال درویشی ِ سرخوشی مانده است که با تمام گذشته آن را معاوضه نمی کنم. الحمدلله و المنه. 

.

.

"ای یار ِ جفا کرده ی پیوند بریده/ این بود وفاداری و عهد تو ندیده/ در کوی تو معروفم و از روی تو محروم/ گرگ دهن آلوده ی یوسف ندریده/ ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند/ افسانه ی مجنونِ به لیلی نرسیده/ بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم/ چون طفلِ دوان در پی گنجشکِ پریده/ مرغ دل صاحب نظران صید نکردی/ الّا به کمان مهره ی ابروی خمیده/ با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد/ رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده .‌"

هرچه بپوشیم پدیدارتر است ...

سوز پنهان درون است این که پیدا می شود ...

ای دل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست ...

تو ,ی ,ها ,حال ,کم ,بسیاری ,بسیاری از ,آلوده ی ,ی یوسف ,یوسف ندریده ,ندریده ما

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لوازم الکترونیکی آک بند ایده های برای کسب کار گیفت مکس فروشگاه تخصصی فروش گیفت کارت قانونی | پلی استیشن | استیم | ایتیونز دهاتی رسانه ای متفاوت فروشگاه اینترنتی زرین مارکت کاسه تبتی اتلیه معماری طراحان برتر حسینیه فاطمیه کاخکی های مقیم تهران فروش کالای دیجیتال آجیل و خشکبار البرز